شمیم حضور
تمام هستی
بهتر از یـاد تـو در عـالم نـباشـد یـار من
از تو ممنونم که هستی هر کجا غمخوار من
تـا گـره افـتد بـه کـارم می بـرم نام تو را
میگـشایـد نـام دلـجویَت گـره از کـار من
تـا دل غمدیدهام از قـیـد غـم گـردد رها
پـا بـنـه یک لحظه هم بـر دیدة خونبار من
تـا دو چـشم مـن شود روشن بروی ماه تو
لطف کـن دستی بکش بـر دیـدگان تار من
ای تـو در دنـیـا تـمام هستی و در آخـرت
کـوثـر و طـوبـی و بـاغ جَـنّت و اَنـهـار من
ای مُغیثِ شیعیان یـا مـهدی صاحب زمان
رحـم کن یا بن الحسن بر این دل بیمار من
نوشته شده در جمعه 88/4/12ساعت
11:38 عصر توسط حضور نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |