دعا برای آقای غریبمان را فراموش نکنیم امام علیّ بن موسی الرضا(ع) ـ که روز جمعه را روز ظهور حضرت مهدی(ع) میداند ـ ، در یکی از بهترین لحظات نیایش خود یعنی قنوت نماز ظهر جمعه سرود بیقراری و انتظار سر میدهد و برای فرج و ظهور آن بزرگوار دعا میکند: بارالاها، کار ظهور بندة شایسته و خلیفة راستینت (امام مهدی) را اصلاح فرما، همانگونه که کار پیامبر و فرستادگانت را اصلاح نمودی، و از فرشتگانت نگاهبانانی بر او بگمار، و از سوی خویش با «روح القدس» او را یاری و پشتیبانی فرما، دیدهبانانی ازپیش رو و پشتسر همراه وی گردان، تا از هر بدی نگاهش دارند، ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز، که او تو را می پرستد و هیچ چیز را همتا و همانند تو نمی داند، پس برای هیچیک ازآفریدگانت برتری و چیرگی نسبت به «ولی» خودت قرار مده، و او را درجهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما، و مرا از یاران او بشمارآور،که همانا تو بر هر کاری توانایی. هوا تاریک بود. باران میبارید. باد تندی میوزید. سرمای سوزناک زمستانی طاقت را از بین میبرد. از شدت سرما بدنم میلرزید. دندانهایم به هم میخوردند. در آن سرمای سوزان هیچ کس نبود. به هر سو نگاه میکردم جز کوچههای تاریک، هیچ کس و هیچ چیز را نمیدیدم. باغ سبز غزل اگر به آسمان تاریخ بنگرید، قطعه ابری خواهید دید که به پیش میآید و با وزش نسیم مهربانی، باران رحمت را بر جهانیان فرو میریزد.
دعای محبوب
« اَللّهُمَّ اَصْلِحْ عَبْدَ کَ وَ خَلیفَتَکَ، بِما اَصْلَحْتَ بِهِ اَنْبِیائَکَ وَ رُسُلَکَ، وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ، وَ اَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ، وَ اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً، یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ،وَ اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ اَمْناً، یَعْبُدُ کَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً، وَ لاتَجْعَلْ لِاَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلی وَ لِیِّکَ سُلْطاناً، وَ ائْذَنْ لَهُ فى جِهادِ عَدُوّ ِکَ وَعَدُوّ ِه، وَ اجْعَلْنی مِن اَنْصارِهِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شیْ ءٍ قَدیر.»(1)
با عنایت به مضــامین زیبای فوق، روشــن میگردد که امـام هشتم(ع) عــالیترین و بلندترین زمزمههای محبّت را چگونه با سوز و از سر شوق در این مناجات کوتاه بر زبان جاری میسازد! هم محبوب خود را معرفی مینماید و هم آرزوی سلامتی و ظهور او را دارد و از خدا میخواهد تا بیعت هیچ ستمگری بر گردن آن حضرت نباشد. آنگاه برای جهاد در رکاب او اعلام آمادگی نموده بدین وسیله ارتباط معنوی و عاطفی خود را ب آن بزرگوار ابراز میفرماید.(2)
1. بحار/ج89- مصاح المتهجد/367- جمال السبوع/413
2. آفتاب در نگاه خورشید، ص 21
هراس سراسر وجودم را گرفته بود. نگران بودم. نگران از اینکه کارم بی نتیجه بماند.
کنار در مسجد نشستم. آتشی روشن کردم تا با آن مقداری قهوه درست کنم. در فکر فرو رفتم: « چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه آمدم، این همه رنج و سختی را تحمل نمودم، بار خوف و ترس را حمل نمودم، اما او نیامد! تنها یأس و پشیمانی برایم باقی ماند. »
در این فکرها فرو رفته بودم که با صدای پایی به خود آمدم:
ـ چقدر صدا نزدیک است! آیا به جز من کس دیگری هم اینجا هست؟ مرد عرب را ببین! او این موقع شب اینجا چه کار میکند؟! فهمیدم! حتماً آمده تا از قهوهی من بنوشد. این هم گرفتاری دیگر! من در انتظار امام زمان خویش و مرد عرب در انتظار خوردن قهوهی من! الان قهوهی مرا مینوشد و دیگر چیزی برای من نمیماند! چه شانسی دارم!
مرد عرب نزدیک آمد و گفت: « سلام بر تو ای شیخ حسین آل رحیم »ادامه مطلب...
1. امنیت راهها و شهرها
? از حضرت ابوعبدالله صادق (ع) روایت است که فرمود: هرگاه حضرت قائم (عج) قیام کند، به عدالت حکم میکند و در زمان او ستمکاری برچیده میشود، به وسیلهی آن حضرت امنیت در راهها برقرار میگردد و زمین برکاتش را بر میآورد و هر حقّی به حقدار میرسد.
? حضرت صادق دربارهی ظهور حضرت مهدی فرمودند: پیرزن ناتوان از مشرق به قصد سفر به مغرب بیرون میرود، هیچ کس او را خشمگین ننماید.
(مکیال المکارم، ج 1، ص 91)
2. بخشش آن حضرت
? از حضرت ابوجعفر باقر (ع) در وصف حضرت قائم (عج) آمده است: و تمام امور دنیا از برون و درون زمین در خدمتش جمع میشود، پس به مردم میفرماید: بیایید به سوی آنچه در راه رسیدن به آن رحمهایتان را قطع کردید و خونهای حرام ریختد و محرمات خداوند ـ عزّ و جلّ ـ را مرتکب شدید، آنگاه آنقدر میبخشد که هیچ کس پیش از او نبخشیده است.
(مکیال المکارم، ج1، ص95)
دلم ز هجر تو در اضطراب میافتد
بسان زلف تو در پیچ و تاب میافتد
شبی که بیتوام، ای ماه انجمن آرا!
دلم ز هجر تو از صبر و تاب میافتد
تو آن مهی که اگر مِهرِ رخ برافروزی
ز چشم اهل نظر، آفتاب میافتد
تو آن گلی که ز پاکی، طراوتی داری
که گل به پیش تو از رنگ و آب میافتد
به یاد روی تو ای گل، عبور خاطر من
به باغ سبز غزلهای ناب میافتد
اگر به گوشة چشمی نظر کنی، ای دوست!
دعای خسته دلان مستجاب میافتد
انگار صدای پایی میشنوم. صدایی که نشان از گامهای استواری دارد که رو به سوی روزگاری روشن دارند. روزگاری که او میآید، ازطواف کعبه میآید، با تبری بر دوش، تا بتهای اعتقادی را بشکند و هوی و هوس را بر محور هدایت بچرخاند پس از آنکه هدایت بر محور هوی و هوس چرخیده باشد.
او که میآید بر مردم مسکین ترحم میکند.(1) و آن هنگام که از او بخواهند آنچنان عطا میکند که نتوانند حمل کنند(2) او نه تنها، مال میبخشد که قلبهای امت رسول را نیز مملو از بی نیازی خواهد کرد.(3)
او که میآید قرضهای شیعیانی را که توان پرداختِ قرض و دِینی که از راهِ حلال گرفتارش شدهاند، خواهد پرداخت و شیعیان را از اندوه قرض و دِین آسوده خواهد کرد.(4)
وجود او چنان پرخیر و برکت است که با ظهورش خداوند از هر مؤمنی بیماری را برطرف میکند و نیرو را به او باز میگرداند.(5)
او که میآید آنچنان معصومانه رفتارخواهد کرد که به گفته جدّ بزرگوارش «ساکنین آسمان و زمین از او راضی و خوشنود خواهند بود.»(6)
ادامه مطلب...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |